بدون بدون شرح
يكشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۳۵ ب.ظ
این است شرح حال ما
.
.
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من
گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟
کجا روم که راهی به گلشنی ندانم که دیده برگشودم به کنج تنگنا من
ز من هر آنکه او دور ، چو دل به سینه نزدیک به من هر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا من!
نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی که تر کنم گلویی به یاد آشنا من
ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟ که گویدم به پاسخ که زندهام چرا من؟
ستارهها نهفتم در آسمان ابری دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من
خانه هایتان آباد.خداحافظ همین حالا
۹۴/۰۹/۲۲