دلنوشته یه خلوت

دلنوشته یه خلوت

خلوت
1 - (مصدر) تنهایی گزیدن تنها نشستن . 2 - ( اسم ) تنهایی انزوا . 3 - مجموعه ایست از مخالفات نفس و ریاضات از کاستن خوراک و خواب و روزه گرفتن و کم سخن گفتن و ترک مخالطت با مردم و مداومت ذکر خدا و نفی خواطی و محادث. سر با حق چنانکه غیر مجال نیابد . 4 - جای خالی از اغیار . 5 - شبستان خوابگاه . جمع : خلوات .


۱۰:۰۴۱۶
ارديبهشت

زندگی رو دوست دارم با تمامه بد بیاریش

عاشقی رو دوست دارم با تمامه بیقراریش

من میخوام اشکو بفهمم وقتی از چشام میریزه

تنهایی گرچه کشندست واسه من خیلی عزیزه

تو کتاب نوشته عاشق خیلی تنها خیلی خستست

جایه بارونه بهاری رویه چترایی شکستست

اما من میگم یه عاشق همه ی دنیارو داره

همه چترارو باید بست وقتی آسمون میباره

نونه عشقو میخورم منته نونوا ندارم

سینه سوخته عاشقم با کسی دعوا ندارم

تویه دنیایی که گرگو برگی تو ذاتشه

من میخوام خودم باشم با هیشکی کاری ندارم

زنده بودن نمیخوام زندگی کابوسه منه

فقطو فقط دورنگی تنها کابوسه منه

گرچه خاکم زیر پا اما غرورم آسمون

مشکی رنگه عشقمه ترانه ققنوسه منه



کاش میشد دارو باشیم نه زخمی کاری نه نمک

قطره ی آبی باشیم رو قلبه خشکه پر ترک

واسه عشقو عاشقی ت سختیاش کم نذاریم

واسه ی خودمون آدمی باشیم نه آدمک

خیلیا میگن که عاشقی رو بیدار بدونیم

اما من میگم که عشقو طرح دیوار ندونیم

من میخوام که مثله موج نباشم اما بمونم

کاش میشد که تو عینه سختی بازم عاشق بمونیم

نونه عشقو میخورم منته نونوا ندارم

سینه سوخته عاشقم با کسی دعوا ندارم

تویه دنیایی که گرگو برگی تو ذاتشه

من میخوام خودم باشم با هیشکی کاری ندارم

زنده بودن نمیخوام زندگی کابوسه منه

فقطو فقط دورنگی تنها کابوسه منه

گرچه خاکم زیر پا اما غرورم آسمون

مشکی رنگه عشقمه ترانه ققنوسه منه

۰۰:۳۲۱۶
ارديبهشت

حس عجیبیست

بعضی وقتا احساس می کنم چیزی ندارم 

شایدم یکم بدتر

این که فک می کنم‌ برا کسی فرقی نمی کنم

هر چند آدم هایی هستن که من خیلی دوسشون دارم

البته از هیچکی هیچ انتظاری ندارم

حنی اگه قرار باشه سنگین تر باشم

فردا اتفاق مهمی قرار نیس بیفته

ولی باید دید سرنوشت کی با ما دوست میشه

دوس ندارم فقط نیمه خالی لیوانمو ببینم

ولی خب هم تعدادش و هم قدرتش زیاده

شایدم این فکر زیاد میاد که قرار نیس هیچوقت درست شه

ولی خب

دکمه ای نیس که بگم دیگه نمی خوام

دکمه ای نیس که بگم خسته شدم

تا هست باید ساخت

ولی خب میدونم که حتما یه نقطه ای وجود داره که همه چی تموم میشه

خلاصه هر چه تو صلاح دانی


۱۱:۱۴۱۹
بهمن


اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است  
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است

اکسیر من  نه این که مرا شعر تازه نیست   
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است

سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست           
درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است

گاهی ترا کنار خود احساس می کنم        
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است

خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست 
آیا هنوز آمدنت را بها کم است

محمد علی بهمنی

۲۰:۳۵۲۲
آذر

این است شرح حال ما

.

.

دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من

گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟

کجا روم که راهی به گلشنی ندانم که دیده برگشودم به کنج تنگنا من

ز من هر آنکه او دور ، چو دل به سینه نزدیک به من هر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا من!

نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی که تر کنم گلویی به یاد آشنا من

ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟ که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من؟

ستاره‌ها نهفتم در آسمان ابری دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من

خانه هایتان آباد.خداحافظ همین حالا

۰۰:۵۴۰۶
آذر

اینجا تهرانه

همه رفتند و من مانده ام

مانند گوشتی شدم بی عمل


اینجا تهرانه

شهر دلتنگی ها

شهر بی کسی ها


اینجا تهرانه

شهر غفلت ها

شهر وابستگی ها


اینجا تهرانه

شهر غم ها



از شدت غم و اندوه به خود می پیچم

هرزگاهی سعی می کنم خودم رو به کاری مشغول کنم که فراموش کنم

ولی گویی تلاش بی فایدست

انگار همه چیز به او ختم میشود

دیگر نمی توانم اینجا بمانم


کربلا راهم ندادن

امیدوارم مشهد بتوانم


۲۱:۴۶۰۴
آذر

بعضی وقتا فک می کنم ، این که مثلا من با بعضیا دوستم و دوسشون دارم ، حالا به خصوص دوستای نزدیکتر 

برای چیه؟

چون خودمو دوس دارم ، اونا رو دوس دارم یا نه اونا رو برا خودشون دوس دارم، جدا از خودم.

این که آدم خودش این موضوع رو بفهمه یکم سخته

به رفتارایه خودم نگاه کردم ، به چیزایی که شاید انتظار داشته باشم

بعد از تفکر در این مورد ، فهمیدم که خیلی از اینا به خاطر دوس داشتن خودم

قبلا فک می کردم هرگز اینجوری نیس

ولی خب وقتی آدم انتظار یا خواسته یا آرزویی ازش داشته باشه ، ینی منیتی در میونه که خودمم هم شاید نمی فهمیدم

وقتی از احساس بی مروتی از کسی ناراحت میشم ، اون جا این قضیه رو بیشتر متوجه میشم


ازین احساس که آدم خودشو دوس داره متنفرم

ولی با این حال رفتارایی که آدما از خودشون نشون میدن ، نشون از اینه

حتی اگه خودشون یه جور دیگه فک کنن


این که ما هیچ چیز و هیچ کس رو نداریم ، منیت رو بر میداره

این که ما همه اینجا غریبیم ، منیت رو بر میداره


و این که منی در کار نیست و همه اوست ، اونجا میفهمم که هیچ ندارم


و دل هوای مظلوم عالم رو می کنه

و وقتی در شرایط و روز های زیارتیشون ، بفهمی که توفیق و لیاقت نداری

و بقضی تموم نشدنی ....


۱۶:۱۳۳۰
آبان




شاید در اشتباهم

شایدم نه

۱۷:۱۰۲۹
آبان


یه شعر زیبا برای ...



من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم! باید اول به تو گفتن که: چنین خوب چرایی؟
ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه ما کجاییم در این بحر تفکر، تو کجایی !؟
آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پریشان که دل اهل نظر برد، که سرّیست خدایی
پرده بردار، که بیگانه خود این روی نبیند تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی
حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان این توانم که بیایم سر کویت به گدایی
عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت همه سهلست، تحمل نکنم بار جدایی
روز صحرا و سماعست و لب جوی و تماشا در همه شهر دلی هست که دیگر بربایی !؟
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم؟ که غم از دل برود چون تو بیایی
شمع را باید از این خانه به دربردن و کشتن تا به همسایه نگوید که تو در خانه مایی
سعدی آن نیست که هرگز ز کمندت بگریزد که بدانست که دربند تو خوشتر ز رهایی
خلق گویند برو دل به هوای دگری ده نکنم خاصه در ایام اتابک دو هوایی

۲۰:۴۵۲۴
آبان

سر عجیبیست در دلبستگی ها

تا میای به یه چیزی یا کسی انس بگیری

از همون ناحیه بدترین ضربه ها رو دنیا بهت میزنه

ای کاش میتونستم ، از آنچه در دنیا تجربه کردم درس بگیرم

آدم عاقل کسیه که یه اشتباه رو دو بار تکرار نکنه

۰۱:۵۱۲۳
آبان

دلم تنگه

می گریم

احساس بی توفیقی می کنم

اربعین نزدیکه

نزدیک ، نزدیک

یاران دارن میرن

خیلی هاشون دارن میرن

از بهترین دوست و دوستانم ، تا بقیه دوستان

گویی همه دارن میرن بهشت

و من جا موندم

انگار تمام وابستگیهای دنیا منو گرفتن و دوستان مانند پرنده پر می کشند

به من می گویند

می گویند ول کن اینجا و با ما بیا

بیا بریم پیش جایی که تموم خوبان عالم جمعند

ولی ...